تعداد بازدید : 3647
تعداد نوشته ها : 11
تعداد نظرات : 0
سال ???? شروع شده ، مردم از مسافرتها و سیزده بدر برگشته اند ، روزنامه ها پس از ?? روز تعطیلی دوباره روی دکه ها به ردیف چیده شده اند.
هشت سال ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد رو به اتمام است.
انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری پیش روست. گروهها در حال تدارک مقدمات برای انتخاب کاندیدای مورد نظر خود و شروع تبلیغات هستند.<**ادامه مطلب...**>
موضوعاتی مانند انرژی هسته ای ، توزیع سهام عدالت ، خود کفایی در تولید بنزین ، طرح تحول اقتصادی ، افزایش صادرات ، آزاد راه شمال و دهها موضوع دیگر با تمام فرا و نشیبها سالهاست که حل شده ، بحران مسکن از تب و تاب افتاده، ولی تورم کماکان وجود دارد.
گروههای مخالف مراقب هستند که از اقدامات مثبت دولت سخنی گفته نشود،
مسئولان حزب کارگزاران به جنب و جوش افتاده اند و پس از هشت سال در یک برنامه حساب شده ادعا می کنند که دولت تاکنون هیچ دستاوردی نداشته است . آنها حسن روحانی را به عنوان کاندیدای مورد نظر خود انتخاب نموده اند. بزرگان این حزب نسبت به گروههای دیگر به نتایج انتخابات امیدوارترند و به موفقیت خود یقین دارند.
اصلاح طلبان در این مدت سعی کرده اند شعارهای پیچیده خود را بومی سازی کنند و تمام توجهات را بر نقاط ضعف دولت متمرکز نمایند. آنها بیشتر روی طرح هایی مانند طرح امنیت اجتماعی ، مباحث و مشکلات اقتصادی و موضوعاتی مانند تحجر و پوپولیسم و ... مانور می دهند. طرفداران آنها
این تخریب های چند ساله را کاملا از حفظ شده اند.
پس از شکست کاندیدایشان در انتخابات قبل اصلاح طلبان به شدت دست به عصا می روند.
آنها برای انتخاب نامزد خود هنوز به اجماع نرسیده اند. فقط خاتمی باقی مانده است.
شکاف بین اصولگرایان عمیق شده و عده ای سعی در جمع کردن آنها را دارند ولی معلوم نیست این حرکت نتیجه بخش باشد.
سایر گروههای فرعی نیز در تکاپو هستند ...
- چند روز بیشتر به موسم انتخابات باقی نمانده است.
کارگزاران ، اصلاح طلبان و سایر گروههای همفکر و متمایل به آنها به اجبار و اقتضا برای معرفی یک کاندیدای واحد به اجماع می رسند.
گروههایی از اصولگرایان به ائتلاف می رسند و کاندیدای مشترک خود را انتخاب می کنند و عده ای دیگر نیز مجددا راه خود را جدا می کنند.
تبلیغات گروههای مخالف بسیار گسترده تر می شود و نوک پیکان تبلیغات آنها حمله به دولت است.
برجسته نمودن نقاط منفی دولت های نهم و دهم استراتژی تبلیغاتی گروههای رقیب شده است.
گروههای مخالف بعد از هشت سال تلاش و هجوم بی وقفه، به این دوره کاملا امید بسته اند.
نظر سازی های متعدد تولید می شود. در اکثر آنها محبوبیت مخالفان بالا و محبوبیت اصولگرایان در حداقل است. این نظرسنجی ها بر عده ای بی تاثیر نبوده است.
اصلاح طلبان برای بعضی دولتهای غربی پیغام می فرستند و به آنها التماس می کنند که آشکارا و علنی از آنها اعلان حمایت نکنند.
کاندیداها و نمایندگانشان راهی سفرهای تبلیغاتی استانی می شوند.
آنها در بین حامیان و استقبال کنندگان خود وعده های فراوان می دهند.
- انتخابات برگزار می شود.
مخالفین با اختلاف اندک پیروز می شوند. جو جامعه احساسی می شود. شواهد حاکی از آن است که دولت یازدهم با رویه ای متفاوت با دولت قبل حرکت خواهد نمود. جشن و شادی در جبهه مخالفین برپاست.
هنوز چند ماه دیگر به مراسم تحلیف و تنفیذ رئیس جمهور جدید باقی مانده است.
احمدی نژاد کماکان تا ساعت 12 شب در پاستور مشغول است.
رایزنی ها و جنب و جوش طرفداران نامزد پیروز شروع میشود.
توافقات محرمانه اولیه برای تقسیم پست های کلیدی بین گروههای چند گانه انجام می شود.
گمانه زنی ها برای تصدی وزراتخانه ها تیتر روزنامه ها می شود.
احمدی نژاد به چند استان و منطقه محروم سر می زند.
تصمیم گرفته می شود هر کجا و هر کس که کوچکترین تمایلی به دیدگاههای دولتمردان قبل داشته است خلع ید شده حتی اگر راننده یا آبدارچی باشد.
احمدی نژاد همچنان پیگیر امور مردم است.
- و سرانجام مراسم تحلیف و تنفیذ برگزار می گردد.
سعد آباد را دوباره آب و جارو می کنند. هواپیمای اختصاصی از آشیانه خارج می شود. پاستور تنها و افسرده می شود.
در مدت زمان کمتر از چند ماه تمام مدیران جابجا می شوند و آب هم از آب تکان نمی خورد. جواب هر مخالفت و اظهار نظر متفاوت، مشت آهنین و شانتاژ تبلیغاتی است.
تمام حرکات دولتمردان قبلی به زشتی یاد می شود.
هنوز هیچ برنامه عملیاتی ارائه نشده است.
دولت جدید قبل از ارائه هر برنامه ای تمام مشکلات را به گردن دولتمردان قبل می اندازد. از ترافیک و آلودگی هوای تهران گرفته تا شوری آب قم و کاهش کوچ پرندگان به تالاب انزلی و....
برخی از مدیران رنگ عوض کرده اند و خود را هماهنگ با شعارهای جدید کرده اند.
خبرگزاری های خارجی نمی توانند خوشحالی خود را پنهان کنند.
در هفته اول، مدیر مسئولان تمام خبرگزاری ها و رسانه های دولتی عوض می شوند و کسی مخالفت و اظهار نظر نمی کند. شاید جرات نمی کنند.
در ماه اول، هیئت مدیره جدید تیم های پیروزی و استقلال مشخص می شوند. کارگزاران تعدادی از اعضای خود را برای تیم استقلال و مشارکت هم مدیریت تیم پیروزی را برای اعضای خود انتخاب می کند.
در تفسیرها و تحلیل ها دوباره مردم عزیز و متمدن و دارای شعور و آگاهی سیاسی می شوند و دیگر از داستان رقص دلفینها و قصه زاغ و پنیر و ... خبری نیست.
و...
- دو سال از مراسم تحلیف می گذرد:
تورم هنوز وجود دارد.
فساد دوباره تشدید شده است.
نزاع گروه های پیروز برای تقسیم قدرت شدت گرفته است.
کار به جاههای باریک کشیده شده است و گاهی در انظار عمومی به جان هم می افتند.
مجوز دهها روزنامه و خبرگزاری جدید که با یک هئیت تحریریه اداره می شوند داده شده است.
دیگر کسی سر به سر بانکها نمی گذارد.
دولت جدید وام بلا عوض به صاحبان بانکهای خصوصی می دهد تا بدینوسیله دین خود را نسبت به آنها و به پاس سالها خدمات بی شائبه در زمینه خرید و فروش زمین و سکه و مسکن ادا کرده باشد.
دیگر به جز کیهان کسی جرات انتقاد کردن ندارد.
واردات دست چند نفر است اما صحبت از مافیا نیست.
دلالها اقتصاددان می شوند.
دوباره اخبار اختلاس از بانکها و ... تیتر روزانه خبرگزاری ها و روزنامه ها می شود.
اعتماد به نفس اوباش بالاتر رفته و خیابانهای شهر تابلو .... شده است.
مجددا دانشگاهها جولانگاه احزاب پیروز و دانشجویان سیاهی لشکر آنها می شوند.
تولید تئوری های جدید و عموما ضد دین و فرهنگ دینی مردم رونق گرفته است.
بهره وامها به صورت دستوری محاسبه و بالا می رود.
قیمت دلار دستوری مصوب و ابلاغ می شود.
بازار کتاب ها و کلاسهای آموزش هیبنوتیزم و خواب درمانی پر رونق است.
اختلاف کارگر و کارفرما حل نشده.
کار کارشناسی کیلویی چند؟ هر چه حزب و پدر خوانده ها بگویند.
در تبلیغات دوباره ، اروپائیان عزیز و چاوز و کاسترو بدجنس می شوند.
لباسها شیک و سفرهای تفریحی به اروپا زنده می شود.
دیگر کسی حرفهای بزرگ نمی زند.
حالا دیگه کسی درباره فلسطین چیزی نمی گوید.
اما ایران هنوز مورد غضب رئیس جمهور ینگه دنیاست.
تورم در سبد هزینه خانوار هنوز خودنمایی می کند.
مردم دوباره نامحرم می شوند اما نوشتن عبارت «دانستن حق مردم است » در کنار لوگوها دوباره پیدا می شود!
سفرهای استانی مسولین، تابستانها به شمال و زمستان هم یک سفر به جنوب می باشد.
درب اتاق مسئولین بسته می شود.
دیگر هیچ رئیس جمهوری در میان مردم محروم دیده نمی شود.
ولی آنها چه ساده و صادقانه هنوز چشم به راهند. و....
و مردم، چه زود دلهایشان برای رئیس جمهور ساده زیستشان تنگ می شود،
آنها از شنیدن عبارتهای غریب بیزارند،
و ذکر مانوس اللهم عجل لولیک الفرج را می طلبند
دسته ها :
چهارشنبه ششم 3 1388